هومو موزیکوس

کتاب هومو موزیکوس - بخشی از کتاب: ده تن بودند. با دختر نابینا یازده تن و خانم آموزگار - مربی ناز و قشنگ و جوان دوازده تن. دو به دو هر دختر دستش در دست پسری و فقط نابینا دستش در دست آموزگار - مربی در ایستگاه مرکزی اتوبوس شهر پلون مثل سربازها مرتب و خبردار و اندکی کج و معوج ایستاده بودند. خانم آموزگار - مربی گفت: ساک هایتان را بگذارید روی کاناپه. ساک ها مرتب و به صف، ساک دخترها، ساک پسرها چیده شدند. ساک های چند نفره چفت به هم چسبیده بودند و ساک دختر نابینا که در دست خانم آموزگار - مربی ناز و قشنگ بود در اول صف قرار گرفت و شدند 11 ساک رنگ و وارنگ. خانم آموزگار جوان ساک نداشت. حرفی زد که نشنیدم و آن ها شنیدند. صف دخترها از صف پسرها جدا شد و فاصله افتاد توی صف. صف دخترها راه افتاد طرف توالت زنانه. صف پسرها هم راه افتاد طرف توالت مردانه و...