تخفیف ویژه!
کد شناسه :53453

حبیب و میرزا شیپور

170,000 ریال

Rated 5.00 out of 5 based on 0 بررسی
(0 بررسی)
موجود نیست

میرزا گفت:«قاجارها رحم ندارند. خودشان می گویند ما نسل چنگیزیم.» حبیب گفت: « می روم خانه شاگردی توی خانه ی اصلان میرزا . این جوری ... » میرزا گفت :« اصلام میرزا می گذارد پسر امام وردی که کینه اش را به دل دارد، خانه شاگردش باشد؟» حبیب لب حوض نشست: «تویدلم را خالی نکن میرزا . . . بابام بی گناه است؛ مادرم بی گناهبود. من دست روی ددست بگذارم؟» چانه ی میرزا لرزید. صدای بچه ها از کوچه می آمد: روغن سیری چارعباسی نون چارکی سه عباسی آدم مفلس چومنو وا می داره به نسناسی