کتاب دوستان دم کلفت-ادبیات پلیسی 20 : بخشی از کتاب- وقتی صدای زنگ آمد، برونتی طاق باز روی کاناپه ی اتاق نشیمن دراز کشیده و کتابی روی شکمش بود. در خانه تنها بود، بنابرای می دانست خودش باید بلند شود و برود. اما می خواست قبل از این که بلند شود آخرین پاراگراف فصل هشتم کتاب آناباسیس را تمام کند. کنجکاو بود بداند که چه بلایی سر یونانیانی می آید که عقب نشینی کرده اند و...
محصولات مرتبط
650,000 ریال
انسان شناسان بزرگ
1,050,000 ریال
مرده های بی کفن و دفن
160,000 ریال
داستانهای برگزیده شاهکار(1)جامی
55,000 ریال
دورترین کرانه - دریای زمین(3)
110,000 ریال
مجموعه 2-دریای زمین
620,000 ریال
پندارگن(1)تاجر مرگ
12,000 ریال
خیانت (رقعی) افراز
2,500,000 ریال
دوازده
198,000 ریال
باری دیگر براید زهد
220,000 ریال
0 نظر