کتاب زار : بخشی از کتاب: اسم عجیبی داشت خواهر زن پسر دایی مامان که نه میشد صدایش کرد، نه میشد نوشتش، سخت بود اسمش. من توی مدرسه چند بار اسمش را گفتم، یعنی سعی کردم بگویم، زبانم نمیچرخید، گیر میکردم، مثل وقتی که میخواستم بگویم کشتم شپش شپشکش شپشپا را، میافتادم به تتهپته. بچهها میخندیدند، اما مسخرهام نمیکردند، خودشان هم سختشان بود، کسی معنیاش را نمیدانست، کسی بلد نبود بنویسدش، حتی از اسم من هم سختتر بود، دستآخر گمانم ساره گفته بود شاید اسمش یک چیز دیگر است، مثلا فروهر، با فتحه روی حرف اول و دوم، یا چه میدانم فرح و من گفته بودم نه. شنیده بودم که چیز دیگری صدایش میکردند، میدانستم اینها نیست، ولی جرات هم نداشتم از مامان بپرسم، بیحوصله بود، علاقهای به این مهمان پرسروصدا و غریب نداشت و وقتی گفتند شب یلدا دارد میآید خانه ما توی آشپزخانه غر زده بود که چرا نمیرود یک جهنمدره دیگر و...
- صفحه اصلی
- جستجو پیشرفته
- حساب من
- ناشران همکار
- کتاب فروشی ها
- درباره ما
-
اينترنتي
- اقتصاد،مديريت،كسب و كار
- ساير موضوعات
- ادبي،نقد،شعر
- دين،عرفان،فلسفه
- علوم اجتماعي و جامعه شناسي
- آشپزي و سفره آرايي
- حقوق و قانون
- نوجوان
- هنر
- آموزشي،اداري
- كودكان و نوجوانان
- داستان و رمان
- روانشناسي
- علوم سياسي
- تاريخ،جغرافيا،سفرنامه،زندگي نامه
- تازه ها
- ورزشي
- كودكان و نوجوانان-گروه سني الف (قبل از دبستان)
- كودكان و نوجوانان-گروه سني ب (اول ،دوم،سوم)
- كودكان و نوجوانان-گروه سني ج (چهارم و پنجم)
- كودكان و نوجوانان-گروه سني د (دوره راهنمايي)
- كودكان و نوجوانان-گروه سني ه (دوره دبيرستان)
- بازي،اسباب بازي،سرگرمي
- كتاب گويا
- علم،دانش،تكنولوژي
- پزشكي
- پرفروش ها(كودك و نوجوان)
- زبان اصلي(اورجينال)
- در حال به روزرساني
- داستان و رمان ايراني
- داستان و رمان خارجي
- سينما و تئاتر
- معماري
- عكاسي،گرافيك،طراحي
- موسيقي
- خانواده و تربيتي
- ديني
- شعر
- پرفروش ها(بزرگسال)
0 نظر