دون ژوان

توضیحات کتاب دون ژوان  - بخشی از متن:
( دون ژوان ) صندلی اش را به پنجره آشپزخانه ام نزدیک و نزدیک تر کرد. گفت تماشای من موقع درست کردن غذا برایش الهام بخش است. الهام بخش؟ برای چه کاری؟ مثل آدمی در حال غرق شدن آن جا نشسته بود. دلیلش هم علف های بلندی بود که از چند هفته پیش عمدا کوتاهشان نکرده بودم.
آن گربه با پوست زردی که داشت، وقتی لابه لای این علف ها پرسه می زد، مثل شیر به نظر می رسید. گربه من نبود، لابد مال یکی از خانه های سن لمبردو بوآ بود، تنها روستای حوالی پورت رویال که روی یک خط مستقیم فقط چند کیلومتر یا به اندازه چند پرتاب نیزه با آن جا فاصله داشت.
همسایه ملک من فقط خرابه های صومعه بود و کبوترخان قدیمی. بعدازظهر به بعدازظهر، سروقت، آن جانور از روی دیوار پایین می پرید و مدتی را با من می گذراند، بعد هم گشت زنی در قلمرواش را تا خدا می داند کجا از سر می گرفت. آن گربه غریبه حتی یک بار هم موقع سرکشی روزانه اش، درست و حسابی، آن طور که رفته رفته تقریبا با دلخوری توقعش را داشتم و می خواستم، مرا تحویل نگرفته بود. در نظرش من اصلا وجود نداشتم. در عوض حالا داشت خودش را به دون ژوان می مالید و دائم بین پاهایش می لولید، از جلو، از پشت والی آخر و...
( فروشگاه اینترنتی آثار بوک )
چکیده کتاب دون ژوان :  این کتاب، از سری داستان های اتریشی، نوشته ( پتر هانتکه )  و ترجمه شده به قلم شیوای ( اژدر انگشتری ) بوده که توسط انتشارات بیدگل‌ تهیه و روانه بازار شده است