کتاب یک عاشقانه ی آرام : -عسل! برایت یک عاشقانهی آرام ساختهام: یک انشای سادهی مدرسهیی. خسته نیستی که بشنوی؟ -خستهام، اما چرا نمیشود یک عاشقانهی آرام را وقت خستگی شنید؟ -نگفتم نمیشود. این هم اما میشود که انسان آنقدر خسته باشد که نخواهد، حتی، یک قطعه بسیار لطیف و خستگیزدای موسیقی را بشنود. -بخوان گیله مرد! شاید که عاشقانهی آرام را اصولا برای لحظههای دشوار خستگی میسازند. اما اگر ، وقتی که می خوانی، خوابم گرفت و خوابم برد، نمیرنجی؟ - چرا برنجم؟ اما اگر بخوابی، فکر میکنی به یک خواب دور، خیلی دور میروی و...
0 نظر