کتاب در هم زمانی - بخشی از کتاب: همه ی این ها را حالا که توی این خانه ی ییلاقی نشسته بود خاطرش آمد. خاطرش آورد. همین وقت های زمستان خاطرش آمد. نگاه کرد به نهال ها که سرسری کاشته بودنشان و پانگرفته بودند. توی آن روز سرد، که سرد بود ولی با هم بودند، که می توانست نهال با دقت بکارد؟ از همین بالا و از همین بالکن نگاه کرد. زمین پوشیده ی برف بود نه مثل آن روز. حالا چاله و گودال را می شد از هم تشخیص داد. پستی و بلندی زمین گم نبود. شنیده بود مریضی که دارد تمام می شود را این جا نگه نمی دارند و می گویند باید به کجا اعزام بشود که چه دارد و چه. صبح شنیده بود و دیده بود که رو می گیرند و توی گوش هم حرف می زنند و توی دلش ترس افتاده بود، ولی برای او که این طور نبود. باید برمی گشت. هنوز قصه خیلی داشت تا تمام شدن و...
- صفحه اصلی
- جستجو پیشرفته
- حساب من
- ناشران همکار
- کتاب فروشی ها
- درباره ما
-
اينترنتي
- اقتصاد،مديريت،كسب و كار
- ساير موضوعات
- ادبي،نقد،شعر
- دين،عرفان،فلسفه
- علوم اجتماعي و جامعه شناسي
- آشپزي و سفره آرايي
- حقوق و قانون
- نوجوان
- هنر
- آموزشي،اداري
- كودكان و نوجوانان
- داستان و رمان
- روانشناسي و علوم تربيتي
- علوم سياسي
- تاريخ،جغرافيا،سفرنامه،زندگي نامه
- تازه ها
- ورزشي
- كودكان و نوجوانان-گروه سني الف (قبل از دبستان)
- كودكان و نوجوانان-گروه سني ب (اول ،دوم،سوم)
- كودكان و نوجوانان-گروه سني ج (چهارم و پنجم)
- كودكان و نوجوانان-گروه سني د (دوره راهنمايي)
- كودكان و نوجوانان-گروه سني ه (دوره دبيرستان)
- بازي،اسباب بازي،سرگرمي
- كتاب گويا
- علم،دانش،تكنولوژي
- پزشكي
- پرفروش ها(كودك و نوجوان)
- زبان اصلي(اورجينال)
- در حال به روزرساني
- داستان و رمان ايراني
- داستان و رمان خارجي
- سينما و تئاتر
- معماري
- عكاسي،گرافيك،طراحي
- موسيقي
- خانواده و تربيتي
- ديني
- شعر
- پرفروش ها(بزرگسال)
0 نظر