گرگ و میش

توضیحات کتاب گرگ و میش - بخشی از متن:
روز بعد بهتر... و بدتر بود. بهتر به این خاطر که دیگر باران نمی بارید، گرچه ابرها تیره و متراکم بودند. آسان تر بود، زیرا می دانستم که چه انتظاری باید از روزم داشته باشم. مایک در کلاس زبان انگلیسی کنارم نشست و مرا تا کلاس بعدی ام همراهی کرد، در حالی که اریک همه ی این مدت به او خیره بود؛ دانش آموزان دیگر، مثل دیروز خیلی به من نگاه نمی کردند.
وقت نهار با گروه بزرگی شامل مایک، اریک، جسیکا و چند نفر دیگر که اسم ها و چهره هاشان را حالا به یاد می آورم همنشین شدم. کم کم احساس می کردم که به جای غرق شدن در آب، در آن غوطه ور شده ام. آن روز بدتر بود زیرا خسته بودم، هنوز نمی توانستم با صدای باد که در اطراف خانه طنین انداز می شد به خواب بروم.
آن روز بدتر بود به این دلیل که آقای وارنر در کلاس مثلثات با این که دستم را بلند نکرده بودم از من سؤال کرد و من اشتباهی جواب دادم. آن روز بسیار ناخوشایند بود چون که مجبور شدم والیبال بازی کنم و هنگامی که نتوانستم از مسیر توپ خارج شوم، با توپ به سر هم تیمی خودم زدم و...
( فروشگاه اینترنتی آثار بوک )
چکیده کتاب گرگ و میش : قهرمان این داستان ایزابلا، از شهر فینیکس در ایالات آریزونا به شهر فورکس در ایالت واشینگتن سفر می‌کند و زمانی که عاشق خون‌آشامی به اسم ادوارد کالن می‌شود، زندگی‌اش تغییرات زیادی می کند.