كتاب نامور نامه(8)داستان سياوش : گنجي كه فردوسي براي ايران و ايراني بر جاي نهاده است تنها تاريخ و رواياتِ داستاني و اساطيري ايرانِ قديم نيست. فرهنگِ ايران است از آغاز تا پايانِ قرنِ چهارم هجري با تمامِ مظاهرش. نتيجهگيريها كه به مناسبتِ وقايع در پايانِ غالبِ داستانها كرده است و اندرزها كه از نرم و درشتِ روزگار و سرانجامِ نيك و بد مردمان مايه دارد، زادة موجهاست كه از انديشههاي متعالي مردانِ قرونِ گذشته و دورانِ اسلامي برخاسته است. اَرجي كه شاعر بر «خِرَد» و «سخن» و «دين» مينهد و پيوندي كه اين سه را با هم ميدهد و پاسي كه انديشههاي بلند را ميدارد، يادآورِ باريكانديشي و بلندنظري و دوربيني پيروانِ فرقهها و طريقهها و مذاهب معروف و مترقي چون مُعتَزِله و شيعه و عرفان است. شاهنامه هم سند لياقتِ زبانِ فارسي است و هم گنجينة فرهنگ و معارفِ ايران تا عصرِ فردوسي. هر ايراني بايد شاهنامه را بخواند و لفظ و معني و قالب و محتواي آن را سرمشق و راهنماي كار خود قرار دهد. شاهنامه را بخواند و مكرّر بخواند تا به عمقِ فرهنگِ با اَرجِ ايران تا پايان سدة چهارم هجري بخوبي آگاهي پيدا كند و بداند كه بيهوده نيست سخنِ فردوسي را با سخنِ از آسمان به زمين آمده برابر و كارِ او را بالا بردنِ سخن و باز بر كرسي نشاندنِ آن دانستهاند. آري بيهوده سخن بدين درازي نشود. بخشي از كتاب: خطبة داستان اشارتي گذرا به ارجمندي خِرَد و سخنِ سنجيده و بخردانه گفتن دارد و نيز به انديشة ناخوش كه به پستي و حقارت و رسواشدن نزد خردمند ميكشد و...
Menu
≡
╳
0 نظر