آن وقت عاقبت رمانم از چاپ درآمد. دیرزمانی پیش از درآمدنش غوغایی در دنیای ادبیات به راه انداخت. بلینسکی از خواندن دست نوشته ام مثل یک کودک در پوست خودش نمی گنجید. نه! اگر تا به حال اصلاً شاد شده باشم، شادی ام در نخستین لحظه های سکرآور موفقیتم نبوده، بل پیش از آن بوده که حتی دست نوشته ام را برای احدی بخوانم؛ در آن شب های درازی که غرق در آرزوها و رؤیاهای شیرین و عشق سوزان نسبت به کارم گذشته بود؛ هنگامی که با نقشِ خیالم به درون داستانی خزیده و به دیدار شخصیت هایی رفته بودم که خودم آفریده بودمشان، تو گویی خانواده ام بودند، آدم هایی واقعی؛ دوستشان می داشتم، با شادی شان شاد می شدم و با اندوهشان اندوهگین، و گاهی حتی واقعاً برای قهرمان بی شیله پیله ام اشک می ریختم. و عاجزم از توصیف اینکه چقدر ایخمینف و همسرش از موفقیتم شاد شدند، هرچند در ابتدا سخت شگفت زده بودند. برایشان خیلی غریب بود!.
- صفحه اصلی
- جستجو پیشرفته
- حساب من
- ناشران همکار
- کتاب فروشی ها
- درباره ما
-
اينترنتي
- اقتصاد،مديريت،كسب و كار
- ساير موضوعات
- ادبي،نقد،شعر
- دين،عرفان،فلسفه
- علوم اجتماعي و جامعه شناسي
- آشپزي و سفره آرايي
- حقوق و قانون
- نوجوان
- هنر
- آموزشي،اداري
- كودكان و نوجوانان
- داستان و رمان
- روانشناسي
- علوم سياسي
- تاريخ،جغرافيا،سفرنامه،زندگي نامه
- تازه ها
- ورزشي
- كودكان و نوجوانان-گروه سني الف (قبل از دبستان)
- كودكان و نوجوانان-گروه سني ب (اول ،دوم،سوم)
- كودكان و نوجوانان-گروه سني ج (چهارم و پنجم)
- كودكان و نوجوانان-گروه سني د (دوره راهنمايي)
- كودكان و نوجوانان-گروه سني ه (دوره دبيرستان)
- بازي،اسباب بازي،سرگرمي
- كتاب گويا
- علم،دانش،تكنولوژي
- پزشكي
- پرفروش ها(كودك و نوجوان)
- زبان اصلي(اورجينال)
- در حال به روزرساني
- داستان و رمان ايراني
- داستان و رمان خارجي
- سينما و تئاتر
- معماري
- عكاسي،گرافيك،طراحي
- موسيقي
- خانواده و تربيتي
- ديني
- شعر
- پرفروش ها(بزرگسال)
0 نظر