کتاب نامور نامه(17)پادشاهی گشتاسب،هفتخان اسفندیار : گنجی که فردوسی برای ایران و ایرانی بر جای نهاده است تنها تاریخ و روایاتِ داستانی و اساطیری ایرانِ قدیم نیست. فرهنگِ ایران است از آغاز تا پایانِ قرنِ چهارم هجری با تمامِ مظاهرش. نتیجهگیریها که به مناسبتِ وقایع در پایانِ غالبِ داستانها کرده است و اندرزها که از نرم و درشتِ روزگار و سرانجامِ نیک و بد مردمان مایه دارد، زادة موجهاست که از اندیشههای متعالی مردانِ قرونِ گذشته و دورانِ اسلامی برخاسته است. اَرجی که شاعر بر «خِرَد» و «سخن» و «دین» مینهد و پیوندی که این سه را با هم میدهد و پاسی که اندیشههای بلند را میدارد، یادآورِ باریکاندیشی و بلندنظری و دوربینی پیروانِ فرقهها و طریقهها و مذاهب معروف و مترقی چون مُعتَزِله و شیعه و عرفان است. شاهنامه هم سند لیاقتِ زبانِ فارسی است و هم گنجینة فرهنگ و معارفِ ایران تا عصرِ فردوسی. هر ایرانی باید شاهنامه را بخواند و لفظ و معنی و قالب و محتوای آن را سرمشق و راهنمای کار خود قرار دهد. شاهنامه را بخواند و مکرّر بخواند تا به عمقِ فرهنگِ با اَرجِ ایران تا پایان سدة چهارم هجری بخوبی آگاهی پیدا کند و بداند که بیهوده نیست سخنِ فردوسی را با سخنِ از آسمان به زمین آمده برابر و کارِ او را بالا بردنِ سخن و باز بر کرسی نشاندنِ آن دانستهاند. آری بیهوده سخن بدین درازی نشود. بخشی از کتاب: حکیم ابوالقاسم فردوسی، پادشاهی گشتاسب را با شرح خوابی که دیده است در پانزده بیت آغاز میکند. در آن خواب دقیقی طوسی، سراینده ناموری که پیش از فردوسی به نظم شاهنامه پرداخته است و...
0 نظر