کتاب مربای شیرین : چسب زخم گران شده بود. اصلا پیدا نمیشد. داروخانهها به هر کس که دارو میخرید، دو تا چسب زخم میدادند. از بس دست و بال و پَر و پاها زخم میشد. شیشههای مربای رو دست مانده و ردیف شده تو خانهها، از دست بچهها و حتی آدم بزرگها میافتاد ، جرینگ میشکست. وقتی میخواستند خردههای شیشه را جمع کنند، دست و بال شان را میبریدند، یا تکهای شیشه گم میشد و میرفت به پای آدمیزاد. آنان که مربا با چسبزخم خریده بودند، خوشحال بودند. مربا اینجا و آنجا میریخت، حشره زیاد میشد. سوسک و مورچه سوراخ سنبه درها و کمدها را گرفته بود و...
0 نظر