کتاب قصه های ملی : یک روز، مهمان ناغافل مثل مور و ملخ ریخت سر ما. آقا جانم خانه نبود. دست مان هم تنگ. مادر جان می خواست آبرو داری کند. گفت بروم از خانه همسایه سیب زمینی و پیاز بگیرم برای نهار. نمیرفتم. گر گرفته بودم از خجالت. به هر جان کندن راهی شدم. در زدم. خانم تهرانی که معلم دبستان دخترانه بود در را به رویم باز کرد. (خانم حسینی چون از تهران آمده بود او را خانم تهرانی صدا می کردند) با خوش رویی پرسید چه می خواهم. گفتم. رفت و توی یک کاسه بزرگ چند دانه سیب زمینی و پیاز گذاشت. یک کتاب داستان هم رویش. گفت: ...
محصولات مرتبط
220,000 ریال
پرسه گرد
180,000 ریال
در قعر لانه خرگوش
240,000 ریال
دیالوگ
180,000 ریال
گوشواره های فلزی
450,000 ریال
گل جهنمی
300,000 ریال
گم گشته
300,000 ریال
استحاله جاهای خالی
1,700,000 ریال
اورجینال-مرا به نام خودت صدا بزن-CALL ME BY YOUR NAME
2,600,000 ریال
اورجینال-هرگز رهایم نکن-NEVER LET ME GO
1,800,000 ریال
0 نظر