برساختگرایی اجتماعی تأکید میکند که باید آن دسته از شیوههای درک جهان از جمله درک خودمان را که بدیهی تلقی کردهایم به دیدهی انتقادی بنگریم. شاید بدیهی به نظر برسد که وقتی به جهان مینگریم، فارغ از هر چونوچرا و مسئلهای ماهیت آن را درمییابیم و یا دانش متعارف ما مبتنی بر مشاهدهی عینی و بیطرفانهیمان از جهان است. برساختگرایی اجتماعی میخواهد به این دسته از دیدگاههای خودمان نگاهی انتقادی بیندازیم و آنها را به پرسش بگیریم. بنابراین رویکرد برساختگرا در تقابل با رویکردهایی قرار میگیرد که در علم سنتی از آنها با عنوان اثباتگرایی و تجربهگرایی یاد میشود. برساختگرایی اجتماعی هشدار میدهد که پیوسته ظنین باشیم به پیشفرضهایمان در این باره که جهان چگونه به نظر میرسد. این بدین معناست که مقولههایی که با آنها جهان را درک میکنیم لزوماً تقسیمبندیهایی واقعی نیستند.
0 نظر