چارقدهای رنگ پریده

توضیحات کتاب چارقدهای رنگ پریده -  بخشی از متن:
هر چه اندوه و اشک بود، با یک سر برگرداندن اسفندیار مثل گرد و غبار مخمل قرآن روی طاقچه، از دلم فرو ریخت. انگار هیچکس مرا نمی دید، من بودم که دو چشم داشتم برای دیدن یک رخسار، برای دیدن یک قامت رعنا که در قبای سیاه، دلربا و بیمانند شده بود.
با خودم فکر می کردم همه ی زنان مجلس هم همین اندازه اسفندیار را دوست دارند؛ فکر می کردم باید آن قدر چشمانم را بازوبسته کنم تا این تصویر رویایی در خیالم حک شود و من مانند مشق های میرزا عباس، اوستاد اکابر حیدر، هر شب مرورش کنم. من در دوست داشتن گوی سبقت را ربوده بودم. هیچکس به قدر من او را نمی خواهد، من هستم که قلبم، روحم، بدنم، حتی کف دست هایم برای دیدن اسفندیار، همه چشم شده است و...
( فروشگاه اینترنتی آثار بوک )
چکیده کتاب چارقدهای رنگ پریده : این کتاب، از سری داستان های جذاب فارسی، نوشته ( الهام روستایی راد ) بوده که توسط نشر نی تهیه و روانه بازار شده است.