زمستان آلیسا

توضیحات کتاب زمستان آلیسا - بخشی از متن:
بانوی پیر و مهربان مادر و دختر را به اتاقی می برد که دیوارهایش رنگ سفید خورده اند. می گوید: و اینجا... ما اینجا تمرین می کنیم.
آن جا اتاق پیانو است و ایوان هم دارد.
آلیسا، در همان نگاه اول، از اتاق خوشش می آید و فوری می خواهد بفهمد از این بیرون تا کجا را می شود دید. آن دورها چیزی پیدا نیست. ولی زیر پایش پارکی هست که او فقط آب و قایق و آدم هایش را می بیند، همین و بس. می خواهد بدون خم شدن زیر پایش را تماشا کند. با این که کمی سرگیجه گرفته، ولی این طوری همه چیز آن منظرهی حوصله سر بر خیلی باحال تر می شود.
یک فنجان چای و شیرینی میل داری؟
آلیسا بر می گردد. بانوی پیر و مهربان پشت سرش ایستاده و همراه سؤالش ابرویش را هم بالا داده. آلیسا می فهمد با پرسشی زیرکانه روبه رو است. از آن سؤال هایی که دخترکی ده ساله را، در همان لحظه، بزرگ می کند.
آلیسا سر تکان می دهد که بله. با این که چای میل ندارد، ولی شیرینی خیلی هم خوب است. تازه او به مادرش قول داده مؤدب باشد، و رد کردن اولین تعارف، برخورد دوستانه ای نیست و...
( فروشگاه اینترنتی آثار بوک )
چکیده کتاب زمستان آلیسا : این کتاب، از سری داستان های آلمانی، نوشته ( زوران درونکار ) و ترجمه شده به قلم شیوای ( فریبا فقیهی ) بوده که توسط انتشارات افق تهیه و روانه بازار شده است.