معلق

توضیحات کتاب معلق - بخشی از متن:
تو اتاقم تو، خلوت خودم غرق در افکارم بودم، به خودم به امیر به زندگی پیش روم فکر می کردم ، که با صدای در به خودم آمدم بابا وارد شد، به سمت تخت که من نشسته بودم آمد بعد از سکوت چند ثانیه ای رو به من گفت: می خوام باهات حرف بزنم.. سری به علامت مثبت تکون دادم، نگاهم نکرد به رو به رو خیره شده بود، گفت: فردا عروسیته، دختر من، رهای من، یکی یدونه ی من فردا از این خونه میره، میره برای به زندگی جدید...
آرزوی هر پدر و مادری تو این شرایط می دونی چیه رها؟ سکوت کردم، کاری که چند ساله دارم انجام می دم، نگاهی به من کرد دنبال جوابش بود، وقتی جوابی نشنید ادامه داد: بچشونو با لباس عروسیشون ببینند، این آرزوی هر پدر و مادری تو هر کجای دنیا و تو هر شرایطی، ولی من بعد این آرزو، برات یک آرزوی دیگه ایم دارم بابا شاید این حرف من ناراحتت کنه، دلتو بشکونه ولی من تجربه کردم و دیدم، نمی خوام چیزایی که من حس کردم توام حس کنی و...
( فروشگاه اینترنتی آثار بوک )
چکیده کتاب معلق : این کتاب، از سری داستان های فارسی، نوشته ( عطیه خلیلی ) بوده که توسط انتشارات منوچهری‌ تهیه و روانه بازار شده است.