130 داستان پندآموز از پدربزرگ

توضیحات کتاب 130 داستان پندآموز از پدربزرگ - بخشی از متن:
در داستان ثروتمند گداصفت می خوانیم: در روزگاران گذشته مردی ثروتمند زندگی می کرد که همه ی عمر پول روی پول و سکه بر روی سکه می گذاشت و آن ها را در خمره ها پنهان می کرد و خود از آن ثروت هیچ بهره یی نمی برد. آن مرد همیشه جامه یی کهنه و کثیف به تن داشت و نان خشک می خورد و باز هم ثروت بیشتری جمع می کرد. نه همسری اختیار کرده بود و نه فرزندی داشت.
مرد در کلبه یی مخروبه سکه های خود را در زیرزمین دفن می کرد تا دست کسی به آن نرسد و همیشه دم از نداری و فقر می زد.
خویشان مرد فقیر می دانستند که او تمام ثروت خود را به سکه طلا تبدیل کرده و در جایی پنهان کرده است و خودش در فقر و بی غذایی زندگی می کند. هرچه به او می گفتند از لحظه های زندگی لذت ببر، تو که پول دار و ثروتمند هستی، همسری اختیار کن و فرزندی بیاور تا از ثمره تلاش تو بهره گیرد، اعتنایی به گفته های دیگران نداشت و همیشه پاسخ می داد: شما خیال می کنید که من ثروتمند هستم، من در فقر و نداری زندگی می کنم تا آن جا که نان خشک پیدا می کنم با آن شکم گرسنه خود را سیر می کنم و...
( فروشگاه اینترنتی آثار بوک )
چکیده کتاب 130 داستان پندآموز از پدربزرگ : این کتاب جلد دهم از مجموعه هزار سال داستان است که در آن 130 داستان پند آموز از پدربزرگ، برای نوجوانان و جوانان گردآوری شده است.