شهربازی

توضیحات کتاب شهربازی - بخشی از متن:
ماشین دارم اما بیشتر روزهای پاییز سال ۱۹۷۳ را از ویلای ساحلی خانم شاپ لوا در شهر خلیج بهشت، پیاده به شهر بازی می رفتم. آن زمان به نظر می رسید قدم زدن کار درستی باشد. در واقع تنها کار درست همان بود. او ایل سپتامبر را می گذراندیم. درخت های خلیج بهشت کاملا خشک شده و با حال و هوای درونی من هماهنگ بودند.
آن پاییز، زیباترین فصل زندگی ام به شمار می رفت. حتی با وجود گذشت چهل سال از آن روزها، باز هم می توانم این حرف را بزنم. این را هم می گویم که هیچ وقت از آن فصل زیبا، خاطره ی تلخی به یادم نماند. مردم فکر می کنند عشق اول خیلی شیرین است. مخصوصا ضربه ی کاری اول را بهت می زنند. می خواهید به شما ثابت کنم؟ هزاران آهنگ وجود دارد که این نکته را نشانتان بدهد. در همه ی آن ها مردی نشسته و از این که یک احمق قلبش را شکسته است، ناله می کند.
اولین باری که قلبت می شکند دردناک ترین، وخیم ترین و زشت ترین زخم ها را برای خودش به یادگار بر می دارد. آخر کجای این زخم وحشتناک، شیرین است؟ و...
( فروشگاه اینترنتی آثار بوک )
چکیده کتاب شهربازی : این کتاب، از سری داستان های آمریکایی، نوشته ( استفن کینگ ) و ترجمه شده به قلم شیوای ( زهرا چفلکی ) بوده که توسط انتشارات روزگار تهیه و روانه بازار شده است.