شهر تمام عیار، چشم ها درکمین

توضیحات کتاب شهر تمام عیار، چشم ها درکمین - ( ویولت ) اصلا دلش نمی خواست که با خانواده اش به شهر تمام عیار برود. کی دلش می خواهد در شهری زندگی کند که همه مردم مجبورند عینک های مخصوصی به چشم بزنند تا بتوانند ببینند؟ کدام بچه ای دوست دارد به مدرسه ای برود که مدام در حال امر و نهی کردن هستند و تمام روز بچه ها باید مرتب و تمیز و بی نقص حرف بزنند و رفتار کنند؟
شهر تمام عیار عجیب بود و ویولت همان روزهای اول فهمید که آن جا با همه شهرهای دنیا فرق دارد. مدام صدهای عجیب و غریبی توی گوشش می پیچد، پدرش غیب شد و رفتار مادرش هم تغییر کرد.
آن جا چه خبر بود؟ چرا مردم شهر از حرف زدن با ویولت می ترسیدند؟ فکر و خیال های ویولت تمامی نداشت تا این که پسرک را دید و آن جا بود که فهمید چرا شهر تمام عیار جای عجیبی است؟ تازه فهمید که خیلی از مردم شهر مانند پدرش غیب شده اند.  ویولت به راز بزرگی پی برد. به راز بزرگ شهر تمام عیار و...
( فروشگاه اینترنتی آثار بوک )
چکیده کتاب شهر تمام عیار، چشم ها درکمین : این کتاب، از سری داستان های نوجوانان ایرلندی نوشته ( هلنا داگن ) و ترجمه شده به قلم شیوای ( لیدا هادی ) بوده که توسط انتشارات گیسا تهیه و روانه بازار شده است.