بی آبی

توضیحات کتاب بی آبی - بخشی از متن:
در حقیقت، ما باید همان موقع که آب مان قطع شد مستقیما به این جا می آمدیم. ولی وقتی اتفاق بدی رخ می دهد، در عمل کرد ذهن آدم وقفه ای می افتد. این حالت به طور کامل انکار کردن یا شوکه شدن به حساب نمی آید، بلکه بیشتر شبیه سقوط آزاد ذهن است. شما زمان زیادی را صرف جمع کردن ذهن تان برای حل آن مشکل می کنید و تا زمانی که آن راه حل از بین نرفته متوجه نمی شوید که باید چه کار می کردید. یاد وقتی می افتم که طوفان به طور ناگهانی تغییر جهت داد و به جای دریا، با سرعت به سمت ساوانا چرخید. می دانید، مردم ساوانا قبل از اینکه وسایل شان را جمع و آن جا را تخلیه کنند، چه مدت بدون پلک زدن به اخبار خیره شدند؟ بگذارید بگویم؛ سه ساعت ونیم طول کشید.
پشت من، کسانی که نمی توانند ببینند بسته های آب تمام شده، مدام چرخ دستی ها را به سمت جلو هل می دهند. بالاخره باید به عقل یکی از کارمندان برسد که جلو این قفسه یک تابلوی آب تمام شد بزند. و تا وقتی این کار را نکنند، مشتری ها همین طور این جا جمع می شوند، هل می دهند و مثل جلو سن کنسرت ها جمعیتی خفه کننده به وجود می آورند.
من در یک لحظه راهم را به سمت راهروی مجاور و قفسه های قوطی های نوشابه کج می کنم. آن ها هم دارند ناپدید می شوند. اما من برای نوشابه اینجا نیامده ام و...
( فروشگاه اینترنتی آثار بوک )
چکیده کتاب بی آبی : این کتاب، از سری داستان های نوجوانان انگلیسی، نوشته ( نیل شوسترمن و جرود شوسترمن ) و ترجمه شده به قلم شیوای ( پرستو پورگیلانی ) بوده که توسط انتشارات پیدایش‌ تهیه و روانه بازار شده است.