دیوار

توضیحات کتاب دیوار - بخشی از متن:
در هر قدم از زندگی، هر شغل و هر حرف های تجربه ای وجود دارد که این دستاورد را از آموزش و پرورش - هر چقدر گسترده به متمایز می کند. تا زمانی که کسی به شما مشتی نزده نمی دانید که بوکس چیست، تا زمانی که زنگ پایان کار به صدا در نیامده، نمی دانید که کار کردن در یک کارخانه چگونه است و چه حسی دارد، تا یک روز کامل با یک کوله پر از وسایل قدم و نظامی نرفته اید نمی دانید که چگونه است و تا زمانی که دوازده ساعت روی دیوار کشیک نداده اید نمی دانید که دیواره یعنی چه؟
زمان برایم هرگز به کندی آن روز نگذشته بود. زمان روی دیواره کش می آید. سرانجام، وقتی که مدت زیادی را روی دیوار گذراندی، تازه یاد می گیری که چطور بر زمان غلبه کنی. به خودت یاد می دهی که به ساعت نگاه نکنی، چون اصلا و ابدا زمان آن قدری که تو فکر می کنی با امیدوار و مشتاقی که گذشته باشد، نگذشته است. یاد می گیری که شناور شوی. کاملا منفعل می شوی؟ می گذاری که روز در تو عبور کند و دیگر سعی نمی کنی که تو از آن عبور کنی، اما چند ماه طول می کشد تا به این توانایی دست پیدا کنی. در هفته های اول، به خصوص در روز اول، هرچند دقیقه به ساعتت نگاه می کنی. انگار یک ساعت کند خاص روی دیوار وجود دارد؛ نمی توانی باورش کنی؛ بارها و بارها به ساعتت نگاه می کنی، هرچند این فقط شرایط را برایت بدتر می کند و...
( فروشگاه اینترنتی آثار بوک )
چکیده کتاب دیوار : این کتاب، از سری داستان های انگلیسی، نوشته ( جان لنچستر ) و ترجمه شده به قلم شیوای ( سعید کلاتی ) بوده که توسط انتشارات هیرمند تهیه و روانه بازار شده است.