در یک ظهر داغ تابستانی دختری از بصره آمد

توضیحات کتاب در یک ظهر داغ تابستانی دختری از بصره آمد - بخشی از متن: این راز است. این چیزی که دارم می نویسم، نامه نیست، راز است. خوبی اش همین است که نامه نیست. پس مال کسی هم نیست. یعنی برای کسی نمی نویسمش. قرار هم نیست کسی آن را بخواند. هیچ کس آن را نمی خواند. خود من هم که دارم آن را می نویسم، بعد از تمام شدنش دیگر نباید بخوانمش. خواهرم که دو سال و چند ماه از من بزرگ تر است، گفت نوشتن هر رازی و سپردن آن به زمین یک شرط مخصوص به خودش دارد. شرط نوشتن این راز هم این است که دیگر خوانده نشود و من هم گفتم باشد.
این که رازم را روی کاغذ بنویسم، از اولش هم فکر او بود. او بود که وقتی دید پنج روز تمام است که مثل مرغ گیج، کنج اتاق قنبرک زده ام و لالمانی گرفته ام، آهسته و طوری که کسی متوجه نشود، آمد و زیر گوشم گفت: ببین من می دانم تو خیلی خوب بلدی همه چیز را بنویسی و مثل یک فیلم تعریف کنی و...
( فروشگاه اینترنتی آثار بوک )
چکیده کتاب در یک ظهر داغ تابستانی دختری از بصره آمد : این کتاب، از سری داستان های جذاب فارسی،  نوشته ( جمشید خانیان ) بوده که توسط انتشارات افق تهیه و روانه بازار شده است.