دیوار خشتی

توضیحات کتاب دیوار خشتی - ( باران ) دختری ساده است که درگیر عشقی نافرجام می شود.
عشقی که موانع زیادی سر راهش قرار گرفته و سرانجام این عشق جز تباهی هیچ برایش ندارد. باران به قصد انتقام کورکورانه در گردب این عشق اسیر می شود و هرچه دست و پا می زند بیشتر و بیشتر در منجلاب فرو می رود.
عشقی تند و آتشین که با ریخته شدن خون یکی از عزیزانش همراه است.
بخشی از متن: بعد از سه سال سکوت هم دست قاتل خودش را معرفی کرد:
سرخط خبرها بودم. چرا؟ چرا من باید بشوم خبر حوادث روزنامه های حوادث و همشهری که زنی بعد سه سال سکوت خودش را هم دست شوهرش در قتل پدرش معرفی کرد؟
جلوی در دادگاه از ماشین پلیس پیاده شدیم؛ دو مامور زن که چادرهای سیاه به سر داشتند، کنارم راه می رفتند. نمی دانم چرا دیگر حس راه رفتن نداشتم.
انگار کسی من را روی سنگفرش های خیابان می کشید!
نگاهم دور تا دور در گردش بود. میان ازدحام جمعیت چشمم روی کسانی بود که با دوربین های عکاسی شان تند تند از من عکس می گرفتند. این همه خبرنگار یک دفعه از کجا پیدایشان  شد؟
یکی از خبرنگار ها برای عکس انداختن جلو آمد و ناخودآگاه من را یاد روز فارغ التحصیلی ام انداخت.
عکس های امروزم چه حسی داشت و عکس های امروز چه حسی! و...
( فروشگاه اینترنتی آثار بوک )
چکیده کتاب دیوار خشتی :  این کتاب، از سری داستان های فارسی، نوشته ( مهناز افشار ) بوده که توسط انتشارات یوپا تهیه و روانه بازار شده است.