داستان کودک-دیو با کلاه دیو بی کلاه

توضیحات کتاب داستان کودک-دیو با کلاه دیو بی کلاه - یک شب هوا مهتابی بود. بچه دیو قد بلند از بالای کوه شیرجه زد توی خواب ( بهروز ) و از همان جا لیز خورد و رفت توی خواب ( پونه ).
هوا که مهتابی باشد، دیوها بهتر می توانند توی خواب آدم ها شیرجه بزنند. آخه چشم دیوها شب ها کم سو می شود.
پونه گفت: چقدر بلند بالایی، اسمت چیه؟
بچه دیو گفت: مرا صدا می کنند دیو پا کوتاه. از من نمی ترسی؟!
پونه خندید و گفت: نه بابا اتفاقا خیلی هم بامزه ای؛ مثل یک اتوبوس لاغر مردنی هستی که سه نخ سبیل دارد با دو چشم ورقلمبیده... اما تو که خیلی قدبلندی؟
خب توی دنیای ما، یعنی پشت کوه دماوند، همه چیز را بر عکس صدا می کنند و...
( فروشگاه اینترنتی آثار بوک )
چکیده کتاب داستان کودک-دیو با کلاه دیو بی کلاه :  این کتاب، از سری داستان های کوتاه، مناسب برای گروه سنی ج، نوشته ( نقی سلیمانی ) بوده که توسط انتشارات پیدایش تهیه و روانه بازار شده است.