آن یکی اینشتین

توضیحات کتاب آن یکی اینشتین  - بخشی از کتاب: چروک های روی پیراهن سفید تازه اتو کرده ام را صاف کردم. پاپیون دور یقه ام را مرتب کردم و یک تار اضافی را که از موهای شینیون کرده ام درآمده بود، سرجایش گذاشتم. پیاده رفتنم به سمت محوطه دانشگاه پلی تکنیک فدرال، در هوای شرجی و خیابان های مه گرفته زوریخ ظاهر آراسته ام را برهم می زد.
از این که موهای تیره و پرپشتم یک جا نمی ماندند کلافه شده بودم. می خواستم همه جزئیات امروز عالی باشد.
درحالی که شانه هایم را بالا گرفته بودم به این امید که شاید کمی از هیکل ریزنقشم بلند تر به نظر برسم. دستم را روی دستگیره برنجی در کلاس گذاشتم؛ دست های کوچک و تقریبا کودکانه ام، بر دستگیره گردی که طرح کلید یونانی حکاکی شده بر آن با لمس دستان چندین نسل از دانشجویان کم رنگ شده بود، زار می زدند. اندکی درنگ کردم. به خودم گفتم  دستگیره را بچرخان و در را هل بده! تو می توانی! رد شدن از این حصار موضوع تازه ای نیست. تو قبلا در کلاس های زیادی از حصارهای بین مردان و زنان عبور کرده ای؛ حصارهایی که کسی فکر نمی کرد شکستنی باشند و همیشه هم موفق شده ای و...
( فروشگاه اینترنتی آثار بوک )
چکیده کتاب آن یکی اینشتین  : این کتاب، از سری داستان های جذاب آمریکایی نوشته ( ماری بندبکت ) و ترجمه شده به قلم شیوای ( مهدی فتاحی ) بوده که توسط انتشارات مون تهیه و روانه بازار شده است.