بی بهانه دوستت دارم

توضیحات کتاب بی بهانه دوستت دارم - بخشی از کتاب: مرد شترش را با ریسه ها و پارچه های رنگی و آینه های گرد کوچکی زینت کرده بود که دورتا دور حیوان آویزان بودند. جهاز سفیدی روی آن گذاشته بود. پیدا بود تازه داماد است. عروسش را به هیچ کس نشان نداده بود. هر گاه شتر را می نشاند زود به زن توی جهاز سر می زد و دقایقی با او خلوت می کرد. گهگاهی نیمه های شب شتر را می برد وسط بیابان و خودش به دعا و  و استراحت مشغول می شد. باز زن را هیچ کس نمی دید.
آن روز ( علی ) بیخود نق می زد. چیزی توی کیفم نبود تا بدهم دستش و سرگرم شود.
( مصطفی ) هم که راهش را کشیده و خیلی از ما دور شده بود. زن سوسولی که آمده بود پیاده روی صدایم زد.
خانم تسبیح من پیش شما جا نمونده؟
آخر آن هم حرف بود در آن ظل آفتاب به من می زد؟
یکهو بیا بگو تسبیح من را شما ندزدیدی؟ و...
( فروشگاه اینترنتی آثار بوک )
چکیده کتاب بی بهانه دوستت دارم : این کتاب، از سری داستان های فارسی، نوشته ( زینب بخشایش )  بوده که توسط انتشارات سروش تهیه و روانه بازار شده است.