تخفیف ویژه!
کد شناسه :96023

بالهای بسته آرزو

750,000 ریال

Rated 5.00 out of 5 based on 0 بررسی
(0 بررسی)

کتاب بالهای بسته آرزو - بخشی از کتاب: زل زده بودم به تخته سیاه، شکمم به قاروقور افتاده بود. « فرزانه » هم مدام کفشش را می زد به میز بدتر عصبیم می کرد. خانم « اکبری » هم همچنان در حال نوشتن لغات انگلیسی پای تابلو بود. برگشتم سمت فرزانه تا تیکه ای نثارش کنم. بلکه دلم خنک شود که صدای زنگ مدرسه نجاتش داد. نفسی از سر آسودگی کشیدم، یک لحظه فکرم رفت سمت غذایی که مامان امروز درست می کرد. به شاه پسرش قول قرمه سبزی مامان پز داده بود. آخ که چقدر این « ابوالفضل » خودشیرین بود. خوب قلق مامان جان دستش بود! همین طور در فکر بودم که فرزانه می زد به شانه ام، « آرزو » حواست کجاست؟! هیچی، همین جا هستم و...