تخفیف ویژه!
کد شناسه :95775

خورشید که غرق نمی شود

250,000 ریال

Rated 5.00 out of 5 based on 0 بررسی
(0 بررسی)
موجود نیست

کتاب خورشید که غرق نمی شود -بخشی از کتاب: یک نفر شنا کنان به طرفشان می آمد. باورش نمی شد؛ ولی خود « صمد » بود. صمد با دیدن شرایط « محمد » به سرعت جلو آمد و جای « یونس » را گرفت. صمد تو رو خدا سرمو بکن زیر آب. این صدای لعنتی رو قطع کن. صدای محمد آرام و بریده بریده بود. لوس نکن خودتو! الان با یه چیزی گلوتو می بندم. اما خودش هم می دانست که کاری از دستش برنمی آید. اشک هایش به پهنای صورتش آمد. یکی از عراقی ها بیرون آمد و گلوله منوری شلیک کرد. تا چند ثانیه دیگر  سطح آب مثل روز روشن می شد. دستش را به لبه خورشیدی تکیه داد و با دست دیگرش  محمد را در آغوش گرفت. کتفش را گرفت روی حنجره. صبر کرد منور نزدیک و نزدیک و نزدیک تر شود. دهان محمد درست کنار گوشش بود و...