کتاب هارمونی خونین - دیگر صاحب کالبد خودت هم نیستی. یادت نمی آید، در یک لحظه جسمت را به تاراج بردند یا خودت روحی را به مهمانی آن دعوت کردی. روزی که با تمام نفرت هایت، قسم خوردی خودت را تسخیر شده بدانی و برای رهایی جسمت بجنگی. به پایان بازی نگاه نمی کنی زنده خواهی ماند یا در جسم خود خفقان خواهی گرفت. با خودت هر روز تکرار می کنی: به کسی آسیب نمی رسانی و شخصی را نخواهی کشت، اما شهر بازی راه می اندازی و آن هایی که باید را با بلیط هایی که از قبل رزرو کرده ای به بازی دعوت می کنی. آن قدر ترس را به جانشان می نشانی که با یک جنون آنی مرگ را تجربه خواهند کرد. عطرت بوی خون می دهد و هر کس آن را حس کند، بی شک به استقبال مرگ رفته. گاهی سایه بودن با جسم دیگری، خون بازی عجیبی راه می اندازد و...
- صفحه اصلی
- جستجو پیشرفته
- حساب من
- ناشران همکار
- کتاب فروشی ها
- درباره ما
-
اينترنتي
- اقتصاد،مديريت،كسب و كار
- ساير موضوعات
- ادبي،نقد،شعر
- دين،عرفان،فلسفه
- علوم اجتماعي و جامعه شناسي
- آشپزي و سفره آرايي
- حقوق و قانون
- نوجوان
- هنر
- آموزشي،اداري
- كودكان و نوجوانان
- داستان و رمان
- روانشناسي و علوم تربيتي
- علوم سياسي
- تاريخ،جغرافيا،سفرنامه،زندگي نامه
- تازه ها
- ورزشي
- كودكان و نوجوانان-گروه سني الف (قبل از دبستان)
- كودكان و نوجوانان-گروه سني ب (اول ،دوم،سوم)
- كودكان و نوجوانان-گروه سني ج (چهارم و پنجم)
- كودكان و نوجوانان-گروه سني د (دوره راهنمايي)
- كودكان و نوجوانان-گروه سني ه (دوره دبيرستان)
- بازي،اسباب بازي،سرگرمي
- كتاب گويا
- علم،دانش،تكنولوژي
- پزشكي
- پرفروش ها(كودك و نوجوان)
- زبان اصلي(اورجينال)
- در حال به روزرساني
- داستان و رمان ايراني
- داستان و رمان خارجي
- سينما و تئاتر
- معماري
- عكاسي،گرافيك،طراحي
- موسيقي
- خانواده و تربيتي
- ديني
- شعر
- پرفروش ها(بزرگسال)
0 نظر