راز عمارت سرخ

کتاب راز عمارت سرخ - در گشوده ی عمارت سرخ به روی هر کسی که زیر آفتاب ماه آگوست و در آن حوالی قدمی می زد، چشم اندازی از تالار ورودی زیبا و دلپذیر آن را به نمایش می گذاشت که حتی دیدن نمایی از آن ... هر چند ساده... باز هم خالی از لطف نبود. تالار ورودی، فضای بزرگی بود با سقفی کوتاه، دارای ستون هایی از چوب بلوط، دیوارهایی سراسر کرم، پنجره هایی با شیشه های لوزی و پرده هایی آبی. در دو طرف تالار، درهای دیگری هم تعبیه شده بود که به اتاق های نشیمن دیگری راه داشتند اما به محض ورود به آن ها، باز هم با پنجره هایی مواجه می شدید که رو به حیاطی کوچک و پوشیده از چمن باز می شدند و نسیم ملایمی از یک پنجره، تا پنجره ی دیگر می وزید. پلکان عریضی از کف، به سمت طبقه ی بالا می رفت، چند پله ی کوتاه هم در سمت راست وجود داشت اما به سمت چپ که می پیچیدید، وارد راهرویی می شدید که از طریق سالنی بزرگ به اتاق خواب مهمان می رسید و...