تخفیف ویژه!
کد شناسه :95036

ناطور دشت

500,000 ریال

Rated 5.00 out of 5 based on 0 بررسی
(0 بررسی)
موجود نیست

کتاب ناطور دشت - بخشی از کتاب: آقا و خانم « اسپنسر » هر کدام برای خود اتاق خواب جدایی داشتند. هر دوی آن ها سن شان به هفتاد یا بالای هفتاد سال رسیده بود. شاید نباید بگویم، ولی آن ها از زندگی خوب و خوشی برخوردار نبودند. من به هیچ وجه قصد بدی از زدن این حرف ها ندارم، ولی هر چه قدر بیشتر به آقای اسپنسر فکر می کردم، بیشتر از زنده بودن او شگفت زده می شدم. او قوز داشت و زوار در رفته بود و از شکل و قیافه جالبی هم بهره مند نبود. هر زمان که سرکلاس گچ از دستش می افتاد، نمی توانست خودش بردارد، بلکه یکی از بچه های ردیف اول باید بلند می شد و گچ را به او می داد. به اعتقاد من، این کار باعث ناراحتی آدم می شود، ولی اگر کسی به قدر کافی در مورد او فکر کند، خیلی راحت می فهمد که او خیلی هم آدم بدی نیست و...