کتاب شب های دمشق - روزی پدر جد من که نام او « هم سلیم » بود، داشت با قبیله ی خود از صحرا می گذشت. او صدای کمک خواهی صحرا را شنید و تصمیم گرفت ماندگار شود و هیچ گاه کویر را تنها نگذارد. خیلی مسخره اش کردند که باغ های سرسبز شهر را وانهاده تا در میان شن ها سرنوشتش را بجوید. اما پدر جد من به کویر وفادار ماند. در تمام عمر باور داشت بهشت، تنهایی بی تکلفی است که مغلوب شده بود. از آن زمان به بعد بچه ها و نوه ها و نتیجه هایش با خنده ها و بازی ها و با رویاهای شان تنهایی کویر را زدودند. سم ضربه های اسبان پدر جد من کویر را به خود آورد و گام های خرامان شترهایش به آن آرامش بخشید. کویر هم به پاس قدردانی، زیبا ترین رنگ های جهان را به فرزندان و نوه ها و نتیجه های او داد و...
- صفحه اصلی
- جستجو پیشرفته
- حساب من
- ناشران همکار
- کتاب فروشی ها
- درباره ما
-
اينترنتي
- اقتصاد،مديريت،كسب و كار
- ساير موضوعات
- ادبي،نقد،شعر
- دين،عرفان،فلسفه
- علوم اجتماعي و جامعه شناسي
- آشپزي و سفره آرايي
- حقوق و قانون
- نوجوان
- هنر
- آموزشي،اداري
- كودكان و نوجوانان
- داستان و رمان
- روانشناسي و علوم تربيتي
- علوم سياسي
- تاريخ،جغرافيا،سفرنامه،زندگي نامه
- تازه ها
- ورزشي
- كودكان و نوجوانان-گروه سني الف (قبل از دبستان)
- كودكان و نوجوانان-گروه سني ب (اول ،دوم،سوم)
- كودكان و نوجوانان-گروه سني ج (چهارم و پنجم)
- كودكان و نوجوانان-گروه سني د (دوره راهنمايي)
- كودكان و نوجوانان-گروه سني ه (دوره دبيرستان)
- بازي،اسباب بازي،سرگرمي
- كتاب گويا
- علم،دانش،تكنولوژي
- پزشكي
- پرفروش ها(كودك و نوجوان)
- زبان اصلي(اورجينال)
- در حال به روزرساني
- داستان و رمان ايراني
- داستان و رمان خارجي
- سينما و تئاتر
- معماري
- عكاسي،گرافيك،طراحي
- موسيقي
- خانواده و تربيتي
- ديني
- شعر
- پرفروش ها(بزرگسال)
0 نظر