یک زن

کتاب یک زن - این کتاب، روایت دوگانگی احساسات دختری است به مادرش؛ احساس عشق، نفرت، محبت، گناه و در عین حال دلبستگی غریزی به مادر، به زنی پیر و ناتوان که دیگر در گذشته است. بخشی از کتاب: برای اولین بار در اتاقش بسته بود. سر و صورتش را شسته بودند و با پارچه سفیدی دور سر، زیر چانه و همه صورتش به جز دور دهان و دور چشم ها را پوشانده بودند. ملافه ای نیز تا روی شانه هایش کشیده بودند که دست هایش را هم پوشانده بود. شبیه مومیایی کوچکی شده بود. هر طرف تخت نرده گذاشته بودند تا مانع بلند شدنش شوند. می خواستم لباس خواب سفیدی را تنش کنم که دور یقه و آستین هایش تور داشت و خودش از قبل برای مراسم تدفینش خریده بود و...