کتاب گندمزار دور - بخشی از کتاب: «نینا»: (نگاهش را به پنجره می دهد)هیچی. باز یه روباه به تله افتاده.«الیاس»: می دونم صدا می شنوم. لعنتی ها وقتی به تله می افتن یه ریز ناله می کنن. ناله هاشون هم واقعا دردناکه، اشک آدمو درمیاره، اما ما چاره ای نداریم، اگر تله کار نذاریم اینا مزارع رو نابود می کنن، اما وقتی به تله می افتن شروع می کنن به آه و ناله. نینا: (غمگین تر) آخه چرا؟ چرا باید تموم روباه ها تو این گندمزار به تله بیفتن؟ الیاس: فرقی نمی کنه اینجا هم به تله نیفتن جای دیگه می افتن. تموم گندمزارا پر از تله ان و...
0 نظر