کتاب مدرسه ی فوتبال-کاپیتان افسانه ای - بخشی از کتاب: اولین مسابقه ی سال جدید خوب پیش نمی رفت؛ حداقل نه به خوبی سالی که گذشت. دقیقا قبل از تعطیلات کریسمس، در ماه دسامبر، یونایتد با شکست دادن چلسی و آرسنال در دوره ی مسابقات لندن به پیروزی رسیده بود. کمی قبل از، آن رئال مادرید را هم شکست داده بودند. آن ها به عنوان یکی از بهترین تیم های زیردوازده سال اروپا شناخته شده بودند، تیمی که عقب نمی نشیند. ولی امروز در ترنمر روورز بودند و تا حالا گل سوم را هم خورده بودند(سه - صفر) «رایان» کاپیتان تیم ، عصبانی بود، اما نه از دست هم تیمی هایش، بلکه از مادرش. مادرش مثل بیشتر اوقات داشت فریاد می کشید؛ جرو بحث مادرش با داور و زیر سؤال بردن شگردهای مربی تیم زیر دوازده سال ، رایان را شرمنده می کرد. به محض این که گل سوم را زدند، داور سوت پایان نیمه را زد و مادر رایان ساکت شد و...
0 نظر