کتاب پسران برزیلی - بخشی از کتاب: آن سه نفر در کنار هم قدم به راهرو رستوران ساکای که با چوب لاک الکل زده ی سرخی تزیین شده بود، گذاشتند. دو نفر از آن ها که بدن ورزیده ای داشتند و از ظاهرشان شرارت می بارید، لباس های تیره پوشیده بودند. از آن دو، یک موطلایی و دیگری مومشکی بود و مرد سوم که بین آن دو راه می رفت، باریک تر و مسن تر می نمود و از کلاه تاکفش، به استثنای یک کراوات لیمویی رنگ، سرتاپا سفیدپوش بود. او کیف چرمی حجیمی را در دستش که دستکش سفیدی آن را پوشانده بود، تاب می داد و آهنگی را با سوت می نواخت و با شادمانی بسیار به این سو و آن سو نگاه می کرد و...
0 نظر