تخفیف ویژه!
کد شناسه :91739

ناسور

550,000 ریال

Rated 5.00 out of 5 based on 0 بررسی
(0 بررسی)
موجود نیست

کتاب ناسور - هوا دم کرده بود و ابرهای بی محابا توی دل و روده هم پیچ می خوردند. کرانه جاده را تا چشم کار می کرد موجی از گرما گرفته بود که بنی بشر را از آن حوالی رانده بود. "سیروس حموله" سبدی از میش ماهی های خشک شده ای را بدست گرفته بود که انگار سال ها از مردنشان گذشته بود. به آسمان داغی نگاه می کرد که خیلی بی دلیل داشت جنس دیگری به خود می گرفت. ابرها در هم می لولیدند و رنگشان کبود شده بود. هندیجان چند سالی بود که رنگ باران به خودش نگرفته بود. آن هم در همچو فصلی. سیروس حموله سوار وانت بار قرمز رنگی شد و تا خط جاده توی چشم جا می شد؛ دور شد و رفت و...