کتاب افسانه های صحرا - بخشی از متن - یکی بود، یکی نبود. در روزگاران قدیم چوپانی زندگی می کرد که شش ماه در سال را در خانه و شش ماه در صحرا بود. روزی وقتی چوپان می خواست به صحرا برود، پول هایش را به امانت به کدخدای ده سپرده و رفت. چوپان پس از شش ماه از صحرا به خانه برگشت و مستقیم به خانه کدخدا رفت و گفت: آمده ام پولم را پس بگیرم. کدخدا از سادگی چوپان استفاده کرد و با بی تفاوتی گفت: من که تو را نمی شناسم و پول کسی را هم به امانت نگرفته ام و...
محصولات مرتبط
100,000 ریال
داستان شمارش
340,000 ریال
قطار تندروی توکیو مونتانا
1,000,000 ریال
ژرمینال
400,000 ریال
الیور تویست
220,000 ریال
آلیس در سرزمین عجایب
400,000 ریال
20000 فرسنگ زیر دریا
300,000 ریال
باخ
170,000 ریال
نذر نصرانی
2,150,000 ریال
آن دختر یهودی
650,000 ریال
0 نظر