تخفیف ویژه!
کد شناسه :89936

از لحظه ای که دیدمش

480,000 ریال

Rated 5.00 out of 5 based on 0 بررسی
(0 بررسی)

کتاب از لحظه ای که دیدمش - بخشی از کتاب: گمان نمی بردم از این روز جان سالم به درببرم. اما خوشبختانه تقریبا تمام شد. برای دوستانش، شوهرش و آدم های بسیاری که این جا هستند و تا به حال ندیدم شان، هم تمام شد. عده زیادی که با هم زیر آسمانی چنان روشن که نورش چشم هایم را می زند، در کنار حفره ی بزرگ گوربیاتریس ایستاده ایم تا با او خداحافظی کنیم. تابوتش که کنار گور جا خوش کرده و منتظر است تا پایین برود و در جایگاه ابدی اش آرام بگیرد؛ قسمتی که از آن وحشت داشتم. قرار بود داخل گودالی سیاه بگذاریمش و رویش را با خاک و گل بپوشانیم، بعد سرمان را بچرخانیم و از آن جا برویم. بعدتر هوا سرد و تاریک شود، وحشت نمی کند؟ به خاطر این که پشت مان را به او کردیم و ترکش کردیم از ما متنفر نمی شود ؟ و...