کتاب بوی کاغذ رنگی - بخشی از کتاب: این جمله رو تیتر کنند و به دستت مردد آهنی «مارولی» بدهند تا همه جای عالم و همه کرات دیگر، بر سردر ورودی شهرهای معلق شان جوش دهد (این که تا همیشه یک «رودین» و یک «ناتالیایی» وجود دارند. من و «ثمینی» هم است) شده بودیم رودین و ناتالیا. فرق ناتالیا و ثمین این بود که ناتالیا همیشه میپرسید عشق چیست اما ثمین همیشه حواسش را به سرزمینهایی میبرد که از عشق دور باشد و... داستانهای این مجموعه، روایت زندگی انسانهایی است که زندگی روزمره خود را در دل حوادثی پیدا میکنند که با حال اکنون آنها تناسبی ندارد. از اینرو دست به هر کاری میزنند تا شاید بشود گرههای این حال بد را باز کرد. انسانهایی که انواع مردگی و بیثباتی به جان شان افتاده است و میکوشند تا در کندوکاو زندگی به ثباتی برسند اما...
0 نظر