کتاب نویسنده های بزرگ،خواننده های کوچک-زیبای خفته - بخشی از کتاب: روزی روزگاری، پادشاه و ملکه ای بعد از سال ها انتظار، صاحب فرزند دختری شدند. آن ها تصمیم گرفتند به مناسبت این خوشحالی بزرگ یک مهمانی با شکوه برگزار کنند. هفت پری هم به این مهمانی دعوت شدند تا هدایای خود را به کودک بدهند: یکی زیبایی، دیگری شادابی، آن یکی خردمندی. اما در میانه ی مهمانی، وقتی پریان داشتند هدایای خود را به کودک می دادند، یک پری پیر وارد شد؛ پنجاه سالی می شد که از برج خود خارج نشده و به مهمانی هم دعوت نشده بود. او با عصبانیت فریاد زد: من می خواهم هدیه ی خود را به شاهزاده خانم بدهم و...
0 نظر