کتاب سورنا و تابوت ققنوس 2 - مایع لزج و ولرم از لای انگستان سورنا چکه می کرد و لباس سفیدش سرخ رنگ می شد. خون روی دسته طلایی خنجرش می چکید، کف قایق را رنگین می کرد و در پرتوی اریب آفتاب، لایه لایه تیره و ذغال اخته ای رنگ می شد. خون روی دسته طلایی خنجرش می چکید، کف قایق را رنگین می کرد و در پرتوی اریب آفتاب، لایه لایه تیره و ذغال اخته ای رنگ می شد. خورشید چون گلوله ای مسی در سرخاب رود غوطه ور بود نسیم می ورزید و لایه های خونابه را مواج تر نشان می داد. خورشید در تلاطم رود بالا و پایین می رفت. سورنا چشم از نیمه ی خورشید برداشت. درست شبیه پرتقالی خونی بود که از وسط دو نیم شده باشد و...
0 نظر