كتاب زني در قاب پنجره - "آنا" در خانه اي بزرگ يا به قول خودش (جواهر قرن نوزدهم) زندگي مي كند. اين خانه ي درندشت چند طبقه، پر است از دالان و اتاق. معماري قرن نوزدهم اين خانه تأثير زيادي در ايجاد حس دلهره و رمزوراز داستان دارد. زني افسرده كه به تنهايي در عمارتي چند ساله زندگي مي كند، به خودي خود مي تواند از همان ابتدا فضاي تاريك و گرو خاك گرفته ي اين زن را نشان دهد. ( احساس مي كنم خودم مرده ام. مرده ام، اما نرفته ام. به تماشاي زندگي ايستاده ام كه در اطرافم حركت مي كند و به جلو مي رود و من ناتوان از مداخله هستم). او ملكه ي دنياي سياه و تيره ي خودش شده است و...
Menu
≡
╳
0 نظر