وصايا

كتاب وصايا - اين داستان اثري تخيلي است. اسامي، شخصيت ها، مکان ها، و حوادث زاده ذهن نويسنده هستند. هرگونه شباهت با افراد واقعي، زنده يا مرده، رويدادها يا محل ها، کاملا تصادفي است. بخشي از متن - در مدرسه ما رنگ صورتي براي فصل بهار و تابستان بود، قرمز گوجه اي براي فصل پاييز و تابستان بود و رنگ سفيد براي روزهاي خاص مثل رووزهاي يکشنبه و جشن ها. دست ها پوشيده شده بود، موها زير لفاف پنهان شده بود، دامن ها بلند تا چند سانت بالاتر از مچ پا بود، زيرا نيازهاي مردان موضوع خطرناکي بود و لازم بود از فوران آن جلوگيري شود. چشمان مردان همه جا به مانند چشمان ببرها مي چرخيدند و...