کتاب نیمه ی تاریک نیمه ی روشن - بخشی از متن - هوا گرم بود و باد تب آلود تابستان بوی پیازداغ ها را با خودش به این ور و آن ور می برد. در این میان خنده ی زن ها هرازگاه مثل آتش زیر دیگ ها گر می گرفت و با جیغ و داد بچه ها درهم می شد و به همه چیز رنگ و بوی زندگی می داد مهتاب چشم از کاشی ها برداشت و نگاه به دامادها کرد که حالا داشتند سبد های میوه را روی تخت می گذاشتند و.... این کتاب دربردارنده داستان های کوتاه با ژانر واقع گرایانه و شگفت انگیز بوده که واقعیت های اجتماعی، دغدغه ها، نیازهای انسانی وفرهنگ بومی ایران را به زیبایی به تصویر می کشد.
0 نظر