کتاب گپ و گفت و دو نمایشنامه ی دیگر - بخشی از کتاب - یکی از بعدازظهر های دوشنبه، در بولوار بزرگی که در منطقه صنعتی واقع شده. در یک ایستگاه اتوبوس. بلوکی بتنی، دیوارهای از جنس پلکسی. روی دیوار انتهایی، اعلان قدیمی ای زده اند که کمی پاره شده و کلاسی را تبلیغ می کند. نیمی از واژه ها پاک شده. تنها "کارگاه دیگری و تو" یا "دیگری روی کوه" قابل خواندن است. نمی شود خوب دید. پایین آن شماره تلفنی، روی بریده بریده های کاغذ نوشته شده که می شود آن را کند و با خود برد. کسی روی اعلان با خودکار نوشته : فاک یو. ساعت سه است. رفت و آمد زیاد نیست. کارگران سر کارند. کسی راهش آن سمت نمی افتد و...
0 نظر