کتاب کوه مرده - بخشی از کتاب: « تام » به کوچه باریک خونه اش رسیده بود. هوا تاریک بود و کوچه پر بود از مردهایی که دور هم جمع شده بودن و داشتن در مورد انتخابات صحبت می کردن. انتهای کوچه به دریا می رسید و بوی غذا فضا رو پر کرده بود. تام وارد ساختمون شد و از پله ها بالا رفت. از توی کوچه صدای ( ماما مئوسی ) می اومد که با پیرزن های همسایه حرف می زدن و از خونه های کناری و روبرویی صدای گریه و بازی بچه ها و زن و مردهایی که باهم حرف می زدن به گوش می رسید. گویی که پنجره خونه هاشون توی راه پله باز شده بود. خونه ای که تام توش زندگی می کرد سکنه زیادی داشت، بزرگ و پر سر و صدا بود و به هم ریخته؛ ولی تام از اونجا خوشش میومد. اون ساختمون پر بود از زندگی رنگ، صدا و مردمی که تام همیشه دوست داشت ازشون نقاشی بکشه و...
- صفحه اصلی
- جستجو پیشرفته
- حساب من
- ناشران همکار
- کتاب فروشی ها
- درباره ما
-
اينترنتي
- اقتصاد،مديريت،كسب و كار
- ساير موضوعات
- ادبي،نقد،شعر
- دين،عرفان،فلسفه
- علوم اجتماعي و جامعه شناسي
- آشپزي و سفره آرايي
- حقوق و قانون
- نوجوان
- هنر
- آموزشي،اداري
- كودكان و نوجوانان
- داستان و رمان
- روانشناسي و علوم تربيتي
- علوم سياسي
- تاريخ،جغرافيا،سفرنامه،زندگي نامه
- تازه ها
- ورزشي
- كودكان و نوجوانان-گروه سني الف (قبل از دبستان)
- كودكان و نوجوانان-گروه سني ب (اول ،دوم،سوم)
- كودكان و نوجوانان-گروه سني ج (چهارم و پنجم)
- كودكان و نوجوانان-گروه سني د (دوره راهنمايي)
- كودكان و نوجوانان-گروه سني ه (دوره دبيرستان)
- بازي،اسباب بازي،سرگرمي
- كتاب گويا
- علم،دانش،تكنولوژي
- پزشكي
- پرفروش ها(كودك و نوجوان)
- زبان اصلي(اورجينال)
- در حال به روزرساني
- داستان و رمان ايراني
- داستان و رمان خارجي
- سينما و تئاتر
- معماري
- عكاسي،گرافيك،طراحي
- موسيقي
- خانواده و تربيتي
- ديني
- شعر
- پرفروش ها(بزرگسال)
0 نظر