کتاب خواب دزد : بخشی از کتاب- غریبه ای با قدم های بلند وارد شهر شد. جودی از گل های چسبیده به چکمه ی مرد غریبه فهمید که به طور حتم مسافرتی از آن طرف مزرعه ها را پیاده آمده است. جودی خودش را از سر راه غریبه کنار کشید تا رد شود و با خودش گفت: این مرد کیه؟ مرد یک کیف بزرگ فلزی داشت که میخ های آهنی از آن بیرون زده بود و...
محصولات مرتبط
50,000 ریال
روزی که مانیا ملکه مورچه ها شد
50,000 ریال
روزی که مانیا نقاش شد
50,000 ریال
روزی که مانیا دکتر شد(خشتی)شهرقلم
22,000 ریال
بخوان وبخوان(می خوای با من دوست)شهرقلم
12,000 ریال
بخوان وبخوان(جعبه ی گریه)شهرقلم
20,000 ریال
بخوان وبخوان(جعبه کتاب به دردنخور)شهرقلم
25,000 ریال
بخوان وبخوان(واقعیت ودروغ ها)شهرقلم
36,000 ریال
جشن خاکستر(جیبی)چکه
22,000 ریال
روزنوشت درخت ته کلاس(جیبی)چکه
100,000 ریال
0 نظر