کتاب 14 : بخشی از کتاب-هوا برای گردش جان می داد و شنبه هم بود، یعنی روزی که شغل آنتیم به او اجازه ی ولنگاری می داد؛ پس بعد از نهار رفت تا با دوچرخه گشتی در دور و اطراف بزند. برنامه اش این بود: بهره بردن از آفتاب داغ ماه اوت، گرم شدن و هواخوری در بیرون شهر؛ و صدالبته دراز کشیدن در چمن و کتاب خواندن و...
محصولات مرتبط
120,000 ریال
فراتر از فراموشی
2,600,000 ریال
بعد از من
950,000 ریال
این ناقوس مرگ کیست؟
2,390,000 ریال
جنگجوی عشق
660,000 ریال
اسکندر
240,000 ریال
قهرمان فروتن
160,000 ریال
روباه سفیدی که عاشق موسیقی بود
195,000 ریال
کالوکائین
4,800,000 ریال
شهر نوازدگان سفید
150,000 ریال
0 نظر